ن در تاریخ بیهقی
چرا تاریخ بیهقی، تاریخ مذکر قلمداد می شود؟
بهتازگی دوره های شیرین بیهقیخوانی» در مرکز فرهنگی هنری رویش مهر» برپاشده است. در نخستین جلسه آن، منیر سلطانپور، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی درباره جایگاه زن در تاریخ بیهقی سخن گفته است که خلاصه گفته های این پژوهشگر را می خوانید. در دوره تسلط ترکان غزنوی، وضعیت دوگانهای درباره ن مشاهده میشود؛ از یک سو، غزنویان در سرزمینهای خود و براساس آداب و رسومشان، به زن بسیار اهمیت میدادند و زنها پا به پای مردان در امور اجتماعی و بیشتر اقتصادی، فعالیت میکردند، اما در حدود قرن دوم هجری، با ورود اسلام به آسیای مرکزی، ترکان هم کم کم به دین اسلام گرایش پیدا کردند و حکومت را به دست گرفتند. در این زمان، ترکان یک سری محدودیتهای اعتقادی و ایدئولوژیک را برای ن به وجود آوردند. از سوی دیگر، در دوره غزنویان، بد اقبالی دیگری نصیب زنها شد: غلامان وارد دربار شده و به شاهان نزدیک شدند و این باعث شد حضور ن کمرنگتر شده و به موجودات فراموششدهای تبدیل شوند، یعنی نه تنها زن نقش اجتماعی خود، بلکه نقش معشوقگیاش را هم از دست داد. البته در این دوره، نی را داریم که استثنا هستد و توانستند حضور داشته باشند، اما به طور کلی دوران حکومت غزنویان دوره ن نیست. درواقع تاریخِ مذکر است. کتاب تاریخ بیهقی هم که آیینه زمان غزنویان است، تاریخ مذکر است و ن در آن رنگی ندارند. باوجود این، به همین نقش کمرنگ ن در تاریخ بیهقی می پردازیم.
چهره ی ن
زنی که توانسته نقش ی پررنگی در حکومت غزنویان داشته باشد، حرّه ختلی، خواهر سلطان محمود است. حره ختلی دختر سبکتگین ( تگین به معنای پهلوان) بوده و خواهر محمود غزنوی. سبکتکین چند دختر داشته که از بین دخترانش حره ختلی از همه با کفایتتر، با تدبیرتر و با سوادتر بوده و قلم بسیار خوبی هم در نوشتن داشته است، او به جایی میرسد که سلطان محمود غزنوی، سرپرستی ن دربار غزنوی را به دست او می سپارد. زمانی که محمود فوت میکند، براساس وصیتش، سلطان محمد جانشین او می شود که حره ختلی، با این قضیه مخالفت میکند و تصمیم میگیرد نامهای به مسعود غزنوی بنویسد. این نامه از دو جنبه با اهمیت است: اول اینکه ما را با بطن دربار آشنا میکند و دوم اینکه یک زن نویسنده نامهای اینچنین سرنوشت ساز است.
ازدواج های ی
قسمتی از تاریخ بیهقی به نی میپردازد که محکوم هستند به ازدواجهای ی و تعدادشان هم اتفاقا کم نیست. این ازدواجها فقط برای نزدیک شدن دو حکومت، دو پادشاه یا برای جلوگیری از بعضی شورشها، صورت میگرفت و مصلحتی بود و درآنها به زن به شکل یک کالا نگاه میشد. یک نمونه از این ازدواجها، ازدواج دختر قدرخان است. قدرخان سر سلسله ایلکخانیان بود. آنها زمانی قلمرو سامانیان را تصرف میکنند و با غزنویان هم مرز میشوند و خطری جدی برای غزنویان به حساب میآمدند و حتی در دوره محمود، بین ایلکخانیان و غزنویان جنگهایی درمیگیرد ولی مسعود تصمیم میگیرد با ایلکخانیان از در دوستی وارد بشود، بنابراین به حصیری نامه مینویسد تا دو خواستگاری را تدارک دهد: ما را رای افتاده است تا از جانب خان، دو وصلت باشد؛ یکی به نام ما و یکی به نام فرزند ما ابوالفتح مودود که مِهتر فرزندان ماست و بعد از ما ولی عهد ما، در مُلک، وی خواهد بود. آن ودیعت(زن) که به نام ما نامزد کنند، از فرزندان و سرپوشیدگان کرائم باید که باشد، از آنِ خان و دیگر ودیعت، از فرزندانِ امیر، فرزند بغراتگین که ولی عهد است؛ اما چنان باید که این دو کریمه، از خاتونان باشند، کریم الطرفین (اصیل).»
ن توطئه چین
در تایخ بیهقی از دو سه زن نام برده میشود که با توطئه و مکر توانستند از خودشان نامی در تاریخ ثبت کنند. یکی از این ماجراها مربوط میشود به شخصی به نام ابوالحسن عراقی که در دربار غزنویان رفت و آمد داشته است. ظاهرا او آدم بدخو و بد ذاتی بوده، بنابراین نش در غذایش سم میریزند و او را میکشند. بیهقی دلیلش را این گونه میآورد: مرد سخت بدخو و باریک گیر [بود]. .»
ن پارسا و فاضل
بیهقی در کتابش به چند زن ن پارسا و با سواد اشاره میکند. یکی از این ن زنِ بایتگین هست، اولین غلام محمود. بایتگین زنی داشت سخت به کار آمده و پارسا و در این روزگار که امیر مسعود به تخت مُلک رسیده، این زن را سخت نیکو داشتی، به حرمت خدمتهای گذشته چنانکه به مثل در برابر والده سیده بود.» بیهقی این ن را بسیار ستایش میکند ولی باید گفت بیهقی تحت تاثیر اعتقادات زمانه خودش، ن را کمتر از مردها میدیده است: میان مردان و ن تفاوت بسیار است» ولی از اهمیت دو زن نمیتواند بگذرد: مادر حسنک وزیر و مادر عبدالله (یکی از فرماندهان اعراب). این دو زن سرنوشت مشابهی داشتند و پسرانشان به دست حکومت به دار آویخته شدند. بیهقی در کتابش، به تمام و کمال، عکسالعمل این زنها را هنگام به دار آویختن پسرانشان نشان میدهد و در برابر این همه شجاعت و درایت آنها سر تعظیم فرود می آورد، چون آنها در مقابل دشمن کوتاه نیامده بودند: و حسنک قریب هفت سال بردار بماند چنانکه پاهایش همه فرو تراشید و خشک شد چنانکه اثر نماند تا به دستوری (اجازه) فروگرفتند و دفن کردند چنانکه کس ندانست که سرش کجاست و تن کجا و مادر حسنک زنی بود سخت جگرآور (شجاع)،چنان شنودم که دو سه ماه از او این حدیث نهان داشتند چون بشنید جزعی نکرد چنانکه ن کنند، بگریست به درد، چنانکه حاضران از درد وی خون گریستند،پس گفت بزرگا مردا که این پسرم بود که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد و پادشاهی چون مسعود آن جهان و ماتم پسر سخت نیکو بداشت و هر خردمند که این بشنید بپسندید و جای آن بود.» و درباره یکی از فرماندهان اعراب مینویسد: عبدالله همه شب نماز کرد و قران خواند وقت سحر غسل کرد و نماز بامداد به جماعت بگزارد.وقت رفتن مادر را درکنار گرفت (در آغوش گرفت)و بدرود کرد و مادرش زره بر وی رایت میکرد و بغلگاه (پهلوگاه) میدوخت و میگفت دندان افشار با این فاسقان. چنانکه گفتی او را پالوده خوردن( نوعی حلوا ) می فرستد و البته جزعی نکرد چنانکه ن کنند. سر عبدالله را به نزد عبدالملک مروان فرستادند و او دستور داد تا بدن او را بر دار کردند. خبر کشتن بهمادرش آوردند، هیچ جزع نکرد .گروهى ن را برین کار بگماشتند و ایشان درایستادند و حیلت ساختند تا اسماء را بر آن جانب بردند. چون دار بدید، بهجاى آورد که پسرش است، روى بزنى کرد از شریفترین ن بود و گفت: گاه آن نیامد که این سوار را ازین اسب ( استعاره از دار) فرود آورند؟ و این خبر به حجاج بردند، بشگفت بماند و فرمود تا عبد اللّه را فروگرفتند و دفن کردند.»
جزئیات زندگی ن
بیهقی به فعالیتهای داخل منزل زنها هم اشاره می کند که ظاهرا در دوره غزنویان بسیار مهم بوده است، مثلا آشپزی ن. وقتی بیهقی به هنر یک زن در سواد، قلم و نوشتن اشاره میکند حتما به این هم میپرداخته که این زن در غذا پختن هم دستی داشته است. این یک بررسی اجمالی بود بر نی که در کتاب بیهقی ذکرشان رفته بود. دوره غزنویان دوره ن نبوده؛ چه نی که در کاخ بودند و در قفسهای طلایی، به دست فراموشی سپرده شده بودند و چه زنهای عوام. با خوندن تاریخ متوجه میشویم که گذشتگان ما، چه اوضاعی داشته اند و چه ظلم و ستمهایی بر ن رفته است!
تاریخ درج : شنبه ۱۲ امرداد ۱۳۹۸
شیوا رضایی / نویسنده
منبع: اصفهان زیبا
شبکه رسمی ابوالفضل بیهقی T.me/abolfazlbeyhaghi
درباره این سایت